اغلب مردم از قدرت احساس بی خبرند بنابراین تصور میکنند پس از وقوع رخدادها تازه احساسشان بروز میکند. در واقع آن ها به جای این که آگاهانه احساسشان را مهار کنند آن را به دست خلبان خودکار میسپارند یعنی کاملاً اراده ی خود را نادیده میگیرند بنابراین اگر ماجرایی خوب اتفاق بیافتد خوشحال میشوند و اگر بد شانسی بیاورند زانوی غم بغل میگیرند. متأسفانه آن ها هرگز متوجه نخواهند شد نوع احساسشان علت وقوع هر رویدادی در زندگی است. واضح است که اگر این افراد در برابر امور زندگی احساسی منفی از خود بروز دهند موقعیتی برای شان پیش میآید که کاملاً منفی است بنابراین به دام احساسات منفی خود گرفتار میشود. زندگی این گونه افراد همیشه مسیر دایره وار را طی میکند درست مثل موشی که داخل یک چرخ به بازی میپردازد و هر چه میدود به جایی نمیرسد بدین ترتیب افراد نام برده هیچ وقت متوجه نمیشوند که باید زندگی شان را تغییر بدهند و به منظور تغییر زندگی باید امواج احساسات خود را متحول سازند! مهم نیست چه اتفاقی برای تان میافتد مهم این است که عکس العمل شما در رابطه با آن اتفاق چگونه است. (اپیکتیتوس)