چو روزی به شادی همی بگذرد
خردمند مردم، چرا غم خورد
بکوشید تا رنج ها کم کنید
دل غمگنان شاد و خرم کنید
«فردوسی»
چو روزی به شادی همی بگذرد
خردمند مردم، چرا غم خورد
بکوشید تا رنج ها کم کنید
دل غمگنان شاد و خرم کنید
«فردوسی»
پادشاهان، تاج و مقام خود را و قهرمانان سلاحهایشان را در این دنیا باقی میگذارند. اما در میان انسانها، ارواح بزرگی هستند که جلال و شکوه از وجودشان ساطع میشود. آنها بزرگی خود را از اشیای جهان مادی کسب نکردهاند، بلکه عظمت از درون خود آنهاست. آرتور شوپنهاور
هر جدایی یک نوع مرگ است و هر ملاقات یک نوع رستاخیز. شوپنهاور
وقایع خوش زندگی مثل درختان سبز و خرمی است که وقتیکه از دور نظاره شان می کنیم خیلی زیبا به نظر می رسند ولی به مجرد آنکه نزدیکشان شده و در داخلشان می رویم زیبائیشان هم از بین می رود ، شما در این موقع نمی توانید بفهمید زیبائیش به کجا رفته ، آنچه می بینید چند درخت خواهد بود و بس. شوپنهاور
همه آرزوها از نیاز سرچشمه میگیرد ،یعنی کمبودها و رنجها . شوپنهاور
افراد پست و فرومایه از خطاهای اشخاص بزرگ لذت فراوان میبرند. شوپنهاور
جمال اگرچه مایۀ شرافت است ولی مقرون به هزاران شر و آفت است . شوپنهاور
ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر می کنیم ، درحالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم . شوپنهاور
اگر با خونسردی گناهان کوچک را مرتکب شدیم ، روزی می رسد که بدترین گناهان را هم بدون خجالت و پشیمانی مرتکب می شوبم . شوپنهاور
زیبایی اگرچه مایه شرافت است ،اما در معرض هزاران شر و آفت. شوپنهاور
هنرها تنها تقلید محض واقعیت خارجی نیستند و اگر برخی آثار هنری چنین بودند در حقیقت در برابر رسالت عالی خود کاذب می نمودند. شوپنهاور
مفاهیم سازه های مغزی اند حال آنکه ایده ها مقدم بر فکر بشری هستند . در حقیقت درک مغزی ما از ایده ها مفهوم را می سازند لذا مفاهیم را راهی به قلمرو ذاتها نیست . شوپنهاور
وظیفه هنر تجلی ایده هاست. شوپنهاور
به من بگو قبل از آمدن به این دنیا کجا بودی؟ تا بگویم بعد از مرگ کجا میروی . شوپنهاور
ایده ها الگوهای ازلی ای هستند که در قلمرو ذاتها یا هستی های حقیقی وجود دارند که آدمیان تنها هنگامی که خود را از توجه به جزئیات ، در اینجا و اکنون (مکان و زمان) فارغ سازند وارد آن قلمرو می شوند . شوپنهاور
وظیفه هنرها توصیف موارد خاصی از واقعیت نیست بلکه نشان دادن امور مطلق و کلی ای است که در پشت این موارد خاص و جزئی قرار دارند . به عنوان مثال یک نقاشی زنی خاص و فرزندش را به عنوان شمایل حضرت مریم و عیسی مسیح نشان می دهد اما برای اینکه این تصویر به مثابه هنری والا تلقی شود باید نشان دهنده چیزی از جوهر عشق مادری باشد . تابلوهای نقاشی بسیاری از حضرت مریم و کودک وجود دارد اما تنها هنرمندان بزرگ تصویری می آفرینند که به نظر می رسد عامل ملکوتی موجود در عطوفت مادرانه را ترسیم می کنند. به عبارتی آنچه در یک پرده نقاشی عالی مطرح است ایده یا تصوری است که تنها در یک مورد به خصوص (در اینجا عشق مادرانه) تجلی می یابد و این مورد خاص را تعالی می بخشد و از حد صرفا بازنمود آن فراتر می رود. شوپنهاور
نگهداری دم ماهی و دل زن از مشکلات است . شوپنهاور
جمع مال ، تحصیل کامیابی ، کسب دانش و شهرت ، هیچکدام با تندرستی برابری نمی کند . برای حفظ تندرستی باید از هر چیز که برای تندرستی مضر است پرهیز کرد . مخصوصاً از شهوت روانی . شوپنهاور
زبان ارزشمندترین میراث یک ملت است . شوپنهاور
اگر ما چیزی را می خواهیم برای آن نیست که دلیلی بر آن پیدا کرده ایم بلکه چون آن را می خواهیم برایش دلیل پیدا می کنیم. شوپنهاور
ایده های ازلی دریافته از تامل ناب هستند و مایه اساسی و ابدی تمام پدیده های جهان را بازگو می کنند. این ایده ها متناسب با ماده ای که واسطه بازگویی آنها هستند ، جامه نقاشی ، شعر، مجسمه سازی یا موسیقی می پوشند . تنها سرچشمه هنر معرفت بر ایده هاست و تنها هدف آن انتقال این معرفت است. شوپنهاور
اراده از آن مرد کور نیرومندی است که بر دوش خود مرد شل بینایی را می برد تا او را رهبری کند. شوپنهاور
اولین درسی که والدین باید به فرزندان خود بیاموزند، صداقت است. شوپنهاور
عشق و عاشقی هر چند لطیف و پر احساس ابراز گردد ،باز هم ریشه در شهوت دارد. شوپنهاور
کتاب وجود انسان را این دو برگ تشکیل می دهند. حیات و کمال جسم، به روح است و بدن بی روح بسان جماد.
همه انسان ها در ولادت طبیعی و زاده شدن از مادر مشترکند. این تولد به اختیار انسان نیست و انسان ناخواسته و ناآگاهانه پای در این سرای می نهد و پس از چند صباحی اقامت در این دار فانی با پیک مرگ رهسپار عالم دیگر می-شود. برخی از انسان ها در مسیر زندگی طبیعی خود به ولادت دیگری دست می یازند که در آثار عرفا به ولادت معنوی معروف است. این تولد، ولادت طفل جان از زهدان عالم طبیعت و ورود به جهان معنا و بازیابی شخصیتی دوباره است.
.......
گاهی از اوقات آدمی به نوعی از آگاهی و بیداری دست پیدا می کند که وجود خود را در مقابل ذات لایتناهی حضرت حق «هیچ» می انگارد و ضمن ادراک مضایق وجودی خویش و به تعبیر مولانا از زخم مهلک و ناسور خود به شدت احساس درد می کند، آن موقع است که به سوی درمانگاه و طبیب می شتابد. این درد همان درد دوری و فراق از محبوب و وطن حقیقی روح است.
اصل مقاله را از طریق لینک زیر مطالعه کنید:
چنان
باش که بتوانی به هر کس بگویی : مثل من رفتار کن. ایمانوئل کانت
آرزوهای
بشر پایان ناپذیر است. هرگاه به آرزویی رسید، آرزوی دیگری دارد. ایمانوئل کانت
اگر
بتوان این پرسش را بیان کرد که آیا ما در حال حاضر در یک عصر به روشنگری رسیده
زندگی می کنیم؟ پاسخ باید این باشد که خیر، اما یقیناً در یک عصر روشنگری زندگی می
کنیم. ایمانوئل کانت
آگاهی،
دانش سازمان یافته است و خرد، زندگی سازمان یافته. ایمانوئل کانت
حتی
خشم آسمان برای زمین، فراوانی است. ایمانوئل کانت
روشنگری،
پایان دوران کودکی خود تحمیل کرده ی نوع بشر است. ایمانوئل کانت
شعار
روشنگری این است که توانایی دنبال کردن فهم خود را داشته باش. ایمانوئل کانت
در
دنیا دو چیز از همه زیباتر است؛ آسمان پرستاره و وجدان آسوده. ایمانوئل کانت
بهترین
خوشی ها استراحت پس از کار است.ایمانوئل کانت
وجه
تمایز انسان نه جسم او بلکه روحش است.ایمانوئل کانت
اگر
از انسان آرزو و خواب گرفته شود، بیچاره ترین موجود روی زمین است. ایمانوئل کانت
موسیقی
لذت بخش ترین هنرها است، اما چیزی به ما نمی آموزد؛ آنچه که فکر و روح آدمی را
تغذیه می کند و آموزنده است، شعر و شاعری است. ایمانوئل کانت
وظیفه
ی اصلی دولتهای حقیقی آن است که نگذارند به انسانها مانند شیء نگریسته شود و دست
کم، محدودیت و نگاهبانی را به حداکثر آزادی افراد اعمال کنند. ایمانوئل کانت
شاعری،
والاترین هنرها است. ایمانوئل کانت
هرگز
با دیگران مثل ابزار کار رفتار نکنید، بلکه آنان را چون غایت و هدف بشمارید.ایمانوئل کانت
دو
چیز در من شگفتی و ستایش همیشگی برمی انگیزد،آسمان پر ستاره بالای سرم و حکم
اخلاقی درونم.ایمانوئل کانت
شیرین
ترن نتیجه ی دقت و نظم، پیروزی است. ایمانوئل کانت
خدا
را باور کنید، برای اینکه به چنین باوری محتاجید. ایمانوئل کانت
اخلاق
باید بر هنر حکومت کند. ایمانوئل کانت
آنچنان رفتار کن که رفتار تو بتواند به صورت قانون کلی درآید. ایمانوئل کانت
اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیرش ،
چون ارزشی نداره،
چون کار دل دوست داشتنه، مثل کار چشم که دیدنه،
اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی،
اگه عقلت عاشق شد،
بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه.
افلاطون
اول آنکه تأمل کنی تا در آن روز هیچ خطا از تو واقع شده است یا نه
دوم آنکه تأمل کنی تا هیچ خیر اکتساب کرده ای یا نه
سوم آنکه کوتاهی کرده ای در عمل به ندای درونت یا نه. افلاطون
خیلی زیاد بود، نه؟
امروزر، لبخندت را به کسی هدیه بده،
ممکن است لبخند تو تنها درخشش نوری باشد که او در طول روز میبیند،
گاهی اوقات فقط یک لبخند واقعی و یا یک تعریف میتواند روح یک نفر را تا ارتفاع جدیدی بالا ببرد،
در زمان مناسب ،یک کلمه محبت آمیز از یک غریبه ،و یا تشویق غیر منتظره از یک دوست میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند،
به لبخندتان اجازه دهید که دنیا را تغییر دهد ولی
هیچ گاه به دنیا اجازه ندهید که لبخندتان را تغییر دهد
محققان با بررسی و مطالعه عوامل شادی در زنان مختلف به این نتیجه رسیدهاند که:
1 - زنان شاد میدانند کاملگرایی با کمال گرایی متفاوت است، بنابراین به دنبال واقعی نگاه کردن به خود و نقاط ضعف و قوتشان هستند و نگاه آرمانی و ایدهآلگرایانه ندارند.
2 - زنان شاد میدانند ارزش آنها بستگی به این ندارد که چه دارند و چگونه به نظر میرسند.برای آنها مهم این است که از چه روابط موفق و سلامت احساسی برخوردارند.
3 - زنان شاد میدانند تنها خودشان هستند که میتوانند کاری برای شادبودن خود انجام دهند و نباید آن را به دیگری واگذار کنند و از دیگران انتظار داشته باشند.
4 - زنان شاد درک میکنند امروز تنها روزی است که میتوانند از آن مطمئن باشند.آنها میدانند که از این روز چگونه بیشترین استفاده را کنند.
5 - زنان شاد میدانند که با «نه گفتن» به دیگران فرصتی را پیدا میکنند که به خودشان «آری» بگویند.
6 - زنان شاد اهمیت داشتن قدرت شخصی را درک میکنند و این باور را دارند که زندگیشان متعلق به خودشان است نه وابسته به دیگران.
7 - زنان شاد قدرت انتخاب در زندگی را باور دارند بنابراین به انتخابهای زندگیشان توجه ویژهای میکنند.
8 - زنان شاد از قدرت بخشش مطلع هستند، چرا که میدانند بخشیدن به یک فرد کمک به او نیست بلکه کمک کردن به خودشان است.
9 - زنان شاد برنامه ویژهای برای وقت گذراندن با خود دارند و برای شاد زیستن برنامهریزی میکنند.
10 - زنان شاد هرگز موقعیتهای بد و اتفاقات ناخوشایند را فراگیر و همیشگی نمیدانند و آن را شخصی ارزیابی نمیکنند.
11 - زنان شاد میدانند که خوشبختی و شادمانی بدون تلاش و زحمت نیست، بنابراین در مواقع بروز مشکلات به دنبال حل مسأله و یافتن راهحلهای منطقی هستند.
12 - زنان شاد میدانند که در هرمرحله از زندگی، چیزی را از دست خواهند داد اما در مقابل، چیزی را هم بهدست میآورند.
13 - زنان شاد میدانند بخشی از هویت آنها به شغل و کاری که انجام میدهند مربوط میشود، اما هرگز اجازه نمیدهند همه هویتشان را کارشان رقم بزند.
14 - زنان شاد میدانند که میتوانند صاحب همه چیز شوند، اما لزوماً همه چیز را در یک زمان به دست نمیآورند.
15 - زنان شاد میدانند نگرش مثبت، روابط ارزشمند و زندگی پرمعنا اجزای تشکیلدهنده شادمانی و خوشبختی هستند.
16 - زنان شاد خود را باور دارند، قدرشناس و عامل هستند.
17 - زنان شاد مقایسه نمیکنند زیرا میدانند همیشه کسانی وجود دارند که بیش از آنها دارند.
18 - زنان شاد میدانند اعترافکردن به مسائلی که وجود دارد نخستین قدم برای تغییر دادن است.
19 - زنان شاد به هر قیمتی وارد یک رابطه عاطفی نمیشوند.آنها ترجیح میدهند عشق برابر و پایدار و باثبات را تجربه کنند.
20 - زنان شاد به دنبال یادگیری و تغییر هستند و هیچ گاه قدرت خلاقیت خود را دستکم نمیگیرند.
وقت را تلف نکنید. به این موضوعات فکر کنید و آنها را اجرا کنید. این ۲۰ اصل به عنوان رازهایی برای تبدیل شدن به یک زن شاد زندگی شما را دگرگون میکند. فراموشنکنید که هیچ لوازم آرایشی بهاندازه «شادی» شما را زیبا نمیکند.
گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
seemorgh.com/lifestyle
منبع : salamatnews.com